براي آزادي محمد قوچاني بعد از 131 روز
روز ميلاد تو باز،
آسمان جشن گرفت،
و به يمن قدم سبز تو باران باريد
شعر از مجتبي كاشاني
عكسها از موسي هاشم زاده
زنده باد مخالف من
چند روز پيش دكتر مهدي خزعلي طي نامه اي به مهندس موسوي انتقاد كردند ودر آن نامه تقاضاي تفكر در يافتن راه سوم شدند اما اين پايان نبود و دوستان ما در جنبش سبز و جنبش وبلاگنويسي تاب نياوردند و شمشير برآوردند بدترين حملات با او شد. چند نكته در اينجا نهفته است كه خواستار بيان آنها هستم:
1- اگر مهدي خزعلي ها انتقاد نكنند پس چه كساني انتقاد كنند؟ مگر او براي اين جنبش سبز روزها در انفرادي نبود و بدترين حملات به او نشد مگر همه ي ما براي آزادي او لحظه شماري نميكرديم حالا كه او آزاد شده به او ميگوييم نگو ، ننويس. مگر مهدي خزعلي بدون قلم با مهدي خزعلي در چه بند تفاوتي دارد.
2- بسياري از آنها كه در به ثمر رسيدن انقلاب 57 نقش داشتند هنوز در تلاش به ثمر رسيدن جنبش سبز هستند، براي چه؟ براي اينكه انقلاب 57 به بيراهه رفت. براي اينكه تك صدايي شد. نهضت آزادي ها را به انزوا كشاندند، ملي مزهبي ها را وادا ر به سكوت كردند ، منتظري ها را. هر يك را به بهانه اي .
مبادا به بيراهه رويم، مبادا به سرنوشت انقلاب 57 دچار شويم ادبيات جنبش سبز بالاتر از اينهاست ما خواستار اصلاحات عميق و بنيادين هستيم ما خواستار زنده و پايدار و فراگير شدن شعار زنده باد مخالف من هستيم
3-تمامي همراهان جنبش سبز از هر قشر و تفكر با اين روش تاختن با هر ناقدي مخالف است مگر نه اينكه ما ايرانيان بنيانگذار حقوق بشر هستيم مگر فلسفه تخت جمشيد فراموشمان شده است، محل گردهمايي همه تفكرات و اديان و اقشار مختلف و بحث و گفتگو ها.
مگر نه اينكه خداوند ميفرمايد : ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ ، سوگند به قلم و آنچه مى نويسند. …
دكتر شريعتي يكي از پايه گذاران روشنفكري ديني ميگويد: «وجودم تنها يک حرف است و زيستنم تنها گفتن همان يک حرف، اما بر سهگونه: سخن گفتن، معلمی کردن و نوشتن. آنچه تنها مردم میپسندند: سخن گفتن، آنچه هم من و هم مردم: معلمی کردن و آنچه خودم را راضی میکند و احساس میکنم که با آن نه کار که زندگی میکنم نوشتن».
بياييد كمي از خواسته هاي شخصي خويشتن بگذريم و دست از علايق شخصي بكشيم
طریق کام بخشی چیست ترک کام خود کردن کلاه سروری آن است کز این ترک بردوزی
به اميد پيروزي و كاميابي راه سبز اميد
زنده باد مخالف من
در باب ادبيات پرتاب كفش
منطقه خاورميانه هميشه خبرساز ترين منطقه در طول تاريخ بوده است و يكي از جنجالي ترين اخبار آن در مورد پرتاب كفش به رييس جمهور سابق آمريكا جرج بوش بوده و در اين چند روزه دوبار در كشور ما اتفاق افتاد واكنش ها به اين جريانات متفاوت بود:
كفش قهرمان:
اين حركت در یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۸۷در جریان مصاحبه مشترک مطبوعاتی جرج بوش رئیسجمهور آمریکاو نوری مالکی با خبرنگاران در بغداد، توسط منتظر الزیدی رخ داد
واکنش دولت عراق
مقامات عراقی حادثه اخیر را شرمآور توصیف کردهاند. در بیانیهای که دولت عراق انتشار داده، گفته شده که «اقدام منتظر الزیدی به شهرت خبرنگاران عراقی و حرفه خبرنگاری در عراق لطمه زدهاست».
پرتاب کفش به سمت میهمان، در کشورهای عربی نهایت توهین و بی احترامی محسوب میشود..
واکنشها در ایران
رسانههای دولتی و اصولگرا در ایران به شدت از این اقدام حمایت کردند. ایران در کنار ونزوئلا و لیبی تنها حامیان پرتاب کفش به سمت بوش بودند. تلویزیون دولتی ایران صحنه پرتاب کفش به سمت بوش را صدها بار در بخش های مختلف خبری پخش کرده و به تفسیر و تحلیل آن پرداخت. یکی از خبرنگاران صدا و سیما نیز کفش به دست به خیابانها رفت و از مردم خواست که درختی را بعنوان بوش در نظر گرفته و به سمت وی کفش پرتاب کنند.ابن اقدام صداو سیما با انتقاد سایر رسانهها مواجه شد.
احمد جنتي دبیر شورای نگهبان و امام جمعه موقت تهران نیز گفت که نباید از آنچه وی «انتفاضه کفش» نامید به سادگی گذشت. وی توصیه کرد که از این پس هر تظاهراتی در ایران یا عراق انجام میشود حتماً همراه با کفش باشد.
خبرنگاران خبرگزاري فارس نیز در بیانیهای از وی حمایت کردند.
در نهايت منتظر الزیدی در نامهای به نخستوزیر عراق، خواستار بخشودگی خود به خاطر ارتکاب این «حرکت زشت» شدهاست در پی دادگاه او به جرم اهانت به یک مقام خارجی در حین سفر رسمی به ۳ سال زندان محکوم شد.
كفش منافق
كفشي بود كه سه شنبه 28 مهرماه به طرف آقاي صفار هرندي وزير ارشاد دولت نهم پرتاب شد
و باز هم واكنش ها متفاوت بود از يكسو دانشجويان بسيجي شعار مي دادند (( آزادي انديشه، با لنگه كفش نميشه)) و برخي ديگر از جناح مقابل اين حركت را جوابي بر آمار دروغ صفار هرندي در مورد كشته شدن 20 نفر بعد از انتخابات كه 10 نفر آنها بسيجي بوده اند، ميدانند.
كفش حامي ولي فقيه
ديروز جمعه 30 مهر ماه مهدي كروبي به نمايشگاه مطبوعات رفت و با استقبال متفاوت مردم مواجه شد از يكسو با استقبال پرشور مردم به گواه فيلم هاي يوتوب و از يكسو با خشم گروهي كه حتي به او حمله ،و با استنادبه گفته ها و عكس هاي خبرگزاري هاي حامي دولت (فقط حامي دولت) به او كفش پرتاب كردند. و جالب اينكه فعلا هيچ فيلمي در اين مورد وجود ندارد و حتي در صحت عكس ها ترديد وجود دارد.
و اما واكنش ها:
محمد علي رامين، مشاور احمدي نژاد:
اگر كروبي از وضعيت خود در افكار عمومي بياطلاع است، بايد به سلامت عقل او ترديد كرد؛ ولي اگر وي از همه واقعيات باخبر است و آگاهانه اقدام به حضور در محافل عمومي ميكند بايد وي و اراذل و اوباش حامي وي را مسئول تمام خسارتها و پيشامدهايي كه اتفاق ميافتد، دانست.
عباس سليمي نمين، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران:
وی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دولتی فارس در شانزدهمین نمایشگاه بینالمللی مطبوعات و خبرگزاریها، در پاسخ به سوالی مبنی بر اینكه چه عاملی موجب میشود تا یك شخصیت انقلابی مانند مهدی كروبی در هر برنامهای كه شركت میكند، این چنین با اعتراضات مردم [!!] مواجه شود؟ اظهار داشت: به نظر من علت آن رشد ملت ایران است؛ چرا كه برخی نخبگان سیاسی كشور مدتهاست كه در حال در جا زدن هستند؛ در حالی كه جامعه به سرعت و رو به جلو در حال حركت هستند .
ودر پايان واكنش من كه يك شهروند ايراني با تاريخ و فرهنگي غني و به عنوان يك مسلمان:
پرتاب كفش به جرج بوش:
حركت منتظر زيدي احساسي و اشتباه بود چون در فرهنگ ما ايرانيان ميهمان در مقام بسيار بالايي قرار دارد
و از ديدگاه اسلام هم نيز بطور حتم همه شما با خبر هستيد از جمله رفتار حضرت علي (ع) با مهمان خود و شعري زيبا از استاد شهريار:
برو اي گداي مسكين در خانهي علي زن كه نگين پادشاهي دهد از كرم گدا را
بجز از علي كه گويد به پسر كه قاتل من چو اسير تست اكنون به اسير كن مدارا
پرتاب كفش به صفار هرندي:
اين كار به دور از فرهنگ جنبش سبز است. جنبشي كه 3 ميليون نفر در تظاهراتي آرام و با سكوت در خيابان قدرت نمايي مي كند و نيازي به چنين رفتار هايي ندارد.
جنبش سبز با نمادين كردن رنگ چنان بنيادي را ساخت كه كشور هاي ديگر در انتخاباتشان از آن الگو گرفتند.
پرتاب كفش به مهدي كروبي:
همانند 2 مورد قبل اين نيز نيكو نيست ولي از يك منظر ديگر اگر نگاه كنيم چند سوال وجود دارد.
1- چرا هيچ عكاس ديگري در آنجا نبود به جز آقاي ملكپور عكاس خبرگزاري فارس؟
2- عكاس خبرگزاری «فارس» با یك دوربین عكاسی چقدر آمادگی داشته كه درست لحظه اصابت كفش با سر كروبی را عكس گرفته؟
3- چرا زاويه پرتاب كفش با زاويه دوربين هيچ تفاوتي ندارد؟
4- خبرگزاري فارس مدعي است در اين صحنه كفش به سر آقاي كروبي برخورد مي كند در صورتي كه اگر دقت كنيد و كمي لبخواني داشته باشيد متوجه ميشويد عكس به سر محافظ آقاي كروبي برخورد ميكند.
5- پرتاب اين كفش درست چند روز بعد از پرتاب كفش به صفار هرندي كمي تلافي جويانه نيست؟
چو بشنوی سخن اهل دل نگو که خطاست
سخن شناس نه ای دلبرا ،خطا اینجاست
لينك اين مطلب در موج سبز آزادي: http://www.mowjcamp.org